سفارش تبلیغ
صبا ویژن



درخـواست فاطمه صلوات الله علیها در روز قیامت - عرصات

   

منبرى از نور براى فاطمه علیهاالسلام

در گفتگوى پیامبر صلی الله و علیه و آله با دختر گرامى اش درباره چگـونگـى حضـور وى در عرصه قیامت، چنیـن مى خـوانیـم: منبرى از نـور برایت برقرار مـى سازنـد که هفت پله دارد و بیـن هر پله‌اى تا پله دیگر صف‌هایـى از فرشتگان قرار گرفته‌انـد که در دستشان پـرچم‌هاى نـور است. همچنین در طرف چپ و راست منبـر حـورالعیـن صف مـى کشنـد.

آنگاه که بر بالاى منبر قرار مى nگیرى، جبرئیل مىn آید و مى گـوید: اى فـاطمه! آنچه مـایلـى از خـدا بخـواه

شکایت در دادگاه عدل الهى

اولیـن درخواست فاطمه علیهاالسلام در روز قیامت، پس از عبور از برابر خلق، شکایت از ستمگران است.

جابربـن عبـدالله انصارى از پیامبـر اکرم صلی الله علیه و آله چنیـن نقل مى کنـد: هنگامـى که فاطمه در مقابل عرش پروردگار قرار مى گیرد، خـود را از مرکب به زیر انداخته، اظهار مى دارد: الهى و سیـدى، میان من و کسـى که مرا آزرده و بـر مـن ستـم روا داشته، داورى کـن. خـدایـا! بیـن مـن و قـاتل فـرزنـدم، حکـم کن...

بر اساس روایتـى دیگر، پیامبـر اکرم صلی الله علیه و آله فرمـود: دختـرم فاطمه در حالـى که پیـراهن‌هاى خـونیـن در دست دارد، وارد محشـر مـى شـود. پـایه‌اى از پـایه‌هـاى عرش را در دست مـى گیـرد و مـى گـوید: «یا عدل، یا جبار، احکم بینى و بیـن قاتل ولدى»؛ اى خداى عادل و غالب، بیـن مـن و قـاتل فـرزنـدم داورى کـن.

قـال:« فیحکـم لابنتـى و رب الکعبه» به خـداى کعبه سـوگنـد، به شکـایت دختـرم رسیـدگـى مـى شـود و حکـم الهى صـادر مـى گــردد.

دیدار حسن و حسین علیهماالسلام

دومین خـواسته فاطمه علیهاالسلام در روز قیامت از خداوند چنیـن است: خدایا! حسن و حسین را به من بنمایان.

در این لحظه، امام حسـن و امام حسیـن علیهماالسلام به سوى فاطمه صلوات الله علیها مى روند، در حالـى که از رگ‌هاى بریده حسیـن علیه السلام خـون فـوران مـى کنـد.

پیامبر خـدا صلی الله علیه و آله مى فرماید: هنگامى که به فاطمه گفته مـى شـود وارد بهشت شو، مى گـوید: هرگز وارد نمـى شـوم تا بدانـم پـس از مـن با فرزندانم چه کردند؟

به وى گفته مـى شـود: به وسط قیـامت نگـاه کـن.

پـس بدان سمت مى نگرد و فرزندش حسیـن را مى بیند که ایستاده و سر در بـدن نـدارد. دختر پیـامبـر صلی الله علیه و آله نـاله و فـریـاد سـر مـى دهـد.

فرشتگان نیز(با دیـدن ایـن منظره) ناله و فریاد بـرمـى آورنـد.

امام صادق علیه السلام مى فرماید: حسیـن بـن على علیهماالسلام در حالى که سر مقدسش را در دست دارد، مـى آیـد. فـاطمه علیهاالسلام بـا دیـدن ایـن منظره نـاله‌اى جانسـوز سر مى دهد. در ایـن لحظه، هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسل و بنده مومنى نیست مگر آن که به حال او مى گرید.

در ایـن موقعیت، خداوند به خشـم آمده، به آتشـى به نام «هبهب» که هزار سال در آن دمیده شده تا سیاه گشته و هیچ آسـودگـى در آن راه نمى یابد و هیچ اندوهى از آنجا بیرون نمى رود، دستـور مـى دهد کشندگان حسیـن بـن على را برگیر و جمع کـن... آتش به فرمان پروردگار عمل کرده، همه آنها را برمى چیند...

شفـاعت بـراى دوستان اهل‌بیت علیهم السلام

سـومیـن درخـواست فاطمه صلوات الله علیها در روز قیامت از پـروردگـار، شفـاعت از دوستان و پیروان اهل‌بیت علیهم السلام است که مـورد قبـول حق قرار مـى گیـرد و دوستـان و پیـروانـش را مـورد شفاعت قـرار مـى دهـد. امام باقر علیه السلام مى فرماید: هنگامى که فاطمه به در بهشت مـى رسـد، به پشت سـرش مى نگرد. نـدا مـى رسـد: اى دختـر حبیب! اینک که دستـور داده‌ام به بهشت بروى، نگران چه هستى؟ فاطمه صلوات الله علیها جـواب مى دهد: اى پـروردگار! دوست دارم در چنیـن روزى با پذیـرش شفاعتـم، مقام و منزلتم معلوم شود.
ندا مـى رسـد: فاطمه! راست گفتـى، مـن تـو را فاطمه نامیدم و به وسیله تـو، دوستان و پیروانت و دوستان فرزندانت و پیروانشان را از آتـش دور گردانیـدم. وعده مـن حق است و هرگز تخلف نمـى کنـم.

ندا مـى رسـد: اى دختر حبیبـم! برگرد و به مردم بنگر و هر که در قلبـش دوستى تو یا یکى از فرزندانت نهفته است داخل بهشت گردان.

امام باقـر علیه السلام در روایتـى دیگـر مـى فـرمایـد: در روز قیامت بـر پیشانى هر فردى، مـومـن یا کافر نـوشته شده است. پـس به یکى از محبـان اهل‌بیت علیهم السلام که گنـاهـانـش زیـاد است دستـور داده مى شود به جهنـم برده شود. در آن هنگام، فاطمه علیهاالسلام میان دو چشمـش را مى خواند که نوشته شده است: دوستدار اهل‌بیت. پـس به خدا عرضه مى دارد: الهى و سیدى! تـو مرا فاطمه نامیدى و دوستان و فرزندانـم را به وسیله مـن از آتش دور ساختى و وعده تو حق است و هرگز وعده‌ات را زیر پا نمى نهى.

این که مـى بینـى دستـور دادم بنده‌ام را به دوزخ برند، بدیـن جهت بـود که درباره‌اش شفاعت کنـى و شفاعتت را بپذیـرم تا فـرشتگان، پیامبـران، رسـولان و همه مردم از منزلت و مقامت آگاهـى یابنـد.

حال بنگر، دست هر که بر پیشانى‌اش «مـومـن» نـوشته شده، بگیر و به بهشت ببر.



نویسنده » علیرضا کفایی » ساعت 12:21 صبح روز چهارشنبه 90 تیر 8